ابراهیم صنوبر: انسان با تکیه بر اندیشه و فکر و عقل خود به فعالیتهایش جهت میدهد و عملکرد او بر پایه این قوه ذاتی شکل میگیرد
ابراهیم صنوبر: انسان با تکیه بر اندیشه و فکر و عقل خود به فعالیتهایش جهت میدهد و عملکرد او بر پایه این قوه ذاتی شکل میگیرد
ابراهیم صنوبر: انسان با تکیه بر اندیشه و فکر و عقل خود به فعالیتهایش جهت میدهد و عملکرد او بر پایه این قوه ذاتی شکل میگیرد
ابراهیم صنوبر: انسان با تکیه بر اندیشه و فکر و عقل خود به فعالیتهایش جهت میدهد و عملکرد او بر پایه این قوه ذاتی شکل میگیرد
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین
صحبتی شد که خدایا باب نجاتی بفرست تلخی ذائقه را شاخ نباتی بفرست
میرسد با علم سبز امامت بر دوش از چه خاموش نشستی صلواتی بفرست
در
بین مخلوقات عالم هستی انسان موجودی است که از قدرت تفکر و تعقل برخوردار
است و در کارهایش با تکیه بر اندیشه و فکر و عقل خود به فعالیتهایش جهت
میدهد و عملکرد او بر پایه این قوه ذاتی شکل میگیرد. خطوط تعیین شده توسط
دانش و علم او محدوده عمل و فعالیت انسان را ترسیم میکند. نه میتوان او
را از اندیشیدن بازداشت و نه میتوان پیوند میان علم و عمل او را نادیده
گرفت. بنابراین حیات بشر آمیزهای از علم و عمل است. عدم تناسب بین علم و
عمل حیات انسان را بیمفهوم و بیمعنی میکند. اگر علم انسان عملی به دنبال
آن نباشد و هیچ حرکتی در راستای این دانش صورت نپذیرد آن علم هیچ ارزش و
منفعتی نخواهد داشت و نیز چنانچه عمل انسان بر پایه دانش کسب شده و اندوخته
علمی او نباشد، بدون پشتیبانی علمی انجام شود و یا بر خلاف علم حاصل شده و
جهت منطقی و صحیح نشان داده شده توسط ابزار عقل و اندیشه باشد، به هدف
مطلوب و معقول منتج نخواهد شد و در صورت رویداد هر کدام از این دو حیات
درخور شان انسان و هدف و مقصود برازنده او به دست نمیآید. پس یک پیوند
اساسی بین علم و عمل برقرار است و اگر پایههای حیات انسان بر این طریق
استوار شود و این پیوند مستحکمتر شود اثر آن، زندگی ارزشمند و پر حاصلی
است که چون شالودهای وزین و اصولی دارد به منزلگاه مطلوب خواهد رسید.
قرآن
کریم گاهی با تشویق آدمی به علم محکم او را به استحکام پیوند میان این دو
فرامیخواند و گاه نیز جهل و بیکاری و تنپروری و گسیختگی علم از عمل را
نکوهش میکند. انسان باید با آموختن دانش و انجام کارهای صالح و نیز با
تحکیم پیوند میان دانش و کوشش، خویشتن و جامعه را از چنگال نیستی و جهل و
تنبلی برهاند تا به حیات معقول و مسئول بار یابد.
پیوند دانش و کوشش بشر
این گونه است که همه کوششهای او به رهبری دانش و اندیشه اوست ولی همه
دانشهای او به شکل مستقیم زمینه تلاش او را فراهم نمیکند زیرا برخی از
دانشهای بشر جنبه علمی و نظری محض دارد و با کردار او رابطه مستقیم ندارد.
از این رو هیچ گونه اثر مستقیمی در کوششهای او نمیگذارد. بر خلاف برخی
دیگر از دانشهای که به شکل مستقیم موجب کوشش انسان است و نیز آن را تنظیم
میکند بنابراین گستره نفوذ علم از قلمرو عمل بیشتر است و عمل را به اوج
مقام علم راهی نیست.
به هر جهت بهرهمندی از اندیشه برهانی و نیز پیروی
انگیزه از آن موجب میشود که انسان بر همه کارهایش توفیق یابد و نبود هر یک
رسیدن به هدف را ناممکن میکند. چنانکه انسانی که کفه ترازوی ناآگاهی و
جهل او بر دانش و آگاهی او سنگینی میکند و از عنصر دانش در وجود خود
بیبهره یا کمبهره است و از علم و حقیقت به دور است و نیز انسانی که
مبانی اولیه علم و آگاهی را در وجود خود پرورش داده است و به مراتبی از
دانایی رسیده است ولی انگیزه عملی در وجود او از میان رفته است و هیچ تلاشی
برای نتیجه بخشی علم خود نمیکند هر دو به مقصود خود نمیرسند.
پس جهت
درست حیات عالی انسانی بارور کردن اندیشه علمی انسان و در پی آن استفاده
منطقی و کاربردی از این علم در قالبهای مختلف زندگی و فعالیتهای اوست.
والسلام علیکم و رحمة ا...
ابراهیم صنوبر
مدیرعامل موسسه بین المللی سفیران صلح