موسسه بین المللی سفیران صلح

موسسه بین المللی سفیران صلح

ابراهیم صنوبر پدر صلح ایران
موسسه بین المللی سفیران صلح

موسسه بین المللی سفیران صلح

ابراهیم صنوبر پدر صلح ایران

ابراهیم صنوبر : صلح به معنای اقتراب قلوب، اتحاد و نزدیکی آرا و عقاید است

پاره ای از متن سخنرانی استاد ابراهیم صنوبر در همایش هم اندیشی اعضای شورای سیاستگذاری موسسه بین المللی سفیران صلح
پاره ای از متن سخنرانی استاد ابراهیم صنوبر در همایش هم اندیشی اعضای شورای سیاستگذاری موسسه بین المللی سفیران صلح
پاره ای از متن سخنرانی استاد ابراهیم صنوبر در همایش هم اندیشی اعضای شورای سیاستگذاری موسسه بین المللی سفیران صلح
ابراهیم صنوبر : صلح به معنای اقتراب قلوب، اتحاد و نزدیکی آرا و عقاید است
ابراهیم صنوبر : صلح به معنای اقتراب قلوب، اتحاد و نزدیکی آرا و عقاید است
ابراهیم صنوبر : صلح به معنای اقتراب قلوب، اتحاد و نزدیکی آرا و عقاید است

                             بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت                    فراق یار نه آن میکندکه بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر                         کنایتی است که ازروزگارهجران گفت
درست زمانی صلح را ساختند که ما آفریده شدیم تردیدی ندارم: جنگ هدیه الهی نیست، اما صلح ودیعه خداوند و مرز با او بودن یا نبودن است
 صلح یعنی: احترام، قانون، بهداشت و دوست داشتن
این دنیا محل گذر است و هیچ ماندگاری و ثباتی  جزذات برحق خداوند در آن وجود ندارد. هر کدام از ما بعد از مدتی دیر یا زود دار فانی را وداع گفته و تمام داشته ها و دستاوردهای دنیوی خود را به جای گذاشته و همه آنها را ترک می گوییم و تنها اعمالی که از پیش فرا فرستاده ایم برای ما خواهد ماند و در آنجا تجسم و تجسد می یابد. لذا اگر اندکی تامل کنیم که هیچ یک از این کشمکش ها و تلاش ها برای تصاحب دنیا و متعلقات آن همچون ثروت، قدرت و شهرت برای ما ناجح و سودمند نیست، دیگر کورکورانه به دنبال ارضای این خودخواهی ها و فرصت طلبی های نامشروع جهت اکتساب منافع نرفته و از آن پس ظلم به همنوع و تضییع حقوق یک انسان جهت حصول منافع شخصی، دیگر به عنوان یک امتیاز رنگ خود را در ذهن باخته و جایش را به همزیستی و عشق به همنوع می دهد و انرژی ها و نیروهای نهفته انسان در جهت ارزش های عالی تر و در قالب احترام به خود و همراهان خود در این دنیای فانی، سازماندهی می شود و هر گونه فرصتی را که از آن طریق بتوان توشه ای رهسپار دارالقرار کرد مغتنم شمرده و خدمت به همنوع، ابراز محبت و حرمت به او و دستگیری و همدلی او را عوامل رستگاری خود دانسته و از این طریق سعادت ابدی خود راتضمین می کنیم.
اگر انسان این نکته را دریابد که دنیا محل گذر و افول یافتنی است و هدف از بودن او در این عالم لقای پروردگار است، با استناد به فرموده پیامبر اکرم(ص) هر که به لقای پروردگار امید دارد باید کاری شایسته انجام دهد، نگرش و رویکرد او در قبال دنیا و مردم آن تغییر و تکامل یافته و ارزش و جایگاه والای خود را درک می کند. ثمن خود را بهشت می داند. هیچ چیز را هم قیمت و هم بهای خود نخواهد دانست و وجود خود را در عوض آنها معامله نخواهد کرد.
جان فروشی به یکی مشتی خاک       این چه بیع است بدین ارزانی
بازده خاک و بدان قیمت خود             نی غلامی، ملکی، سلطانی
در پی این تغییر نگرش هرگز با بندگان خدا مضایقه نخواهد کرد و نسبت به هر گونه وابستگی و تعلق به این حالت گذرا، نفس خود را تحرز و تحفظ می نماید. این تغییر نگرش او را به این مرحله از ادراک و آگاهی رسانیده است که انسان ها بی تاثیر بر هم نیستند و همه در قبال هم مسئول اند و این مسئولیت در مواردی چون ایتام، فقرا، درماندگان،نیازمندان و طبقات ضعیف نیز وجو دارد و حتی به اوج خود می رسد. "الله الله فی الطبقه السفلی" و کسی که این مسئولیت ها را نادیده بگیرد و از آنها تخطی کند قطعاً ملعون و محروم از رحمت خداوند است.
اگر این دید در ما ایجاد شود که زمانی باید پاسخگوی این مسئولیت ها باشیم و تمام تعاملات و تاثیرات ما بر محیط محاسبه و در پی آن نتایج و تبعاتی برای ما حاصل شده و لحاظ می گردد، از هر گونه عمل ناصوابی که ضرری بر کسی تحمیل کند احتراز می نماییم. اگر انسان اندکی اندیشه کند که کسی بر اعمال و افکار او در همه حال حاضر و ناظر است و این افکار و افعال بدون محاسبه، پاسخ و نتیجه نیست، در انتخاب معیارهای خود مداقه کرده و از ابزارهای ذاتی وجود خود نهایت استفاده را می برد. تنها کافی است احتمال این را در نظر بگیریم که باید توشه ای رهسپار دنیایی دیگر کنیم تا مسیرها و جهت ها تعریفی دوباره یابند و نگرش ها و توجهات انسان به سمت و سوهای دیگری بسیج شوند.
اگر معنای رقابت و تنازع برای بقا در بین مبانی فکری بشر جای خود را به تعامل، تعاون و عشق به هم نوع بدهد و انسان به آن مرتبه از ادراک مفاهیم حاضر برسد که همسفرانی هستند که می توانند به بهبود و ارتقای عملکرد یکدیگر کمک کنند و به جای آن که دنیا را صحنه جدال و رقابتی مرگ بار بدانند و تعریف خود را این طور بنا نهند که در این جنگ مقدر شده، تنها یک نفر پیروز است و امکانات محدود است و آن یک نفر کسی است که از این امکانات به سرعت و زودتر از بقیه برای خود بهره برداری کند و دیگران را از آن ناکام گذارد، می توانند به واسطه هم از قدرت تاثیر متقابل یکدیگر استفاده به جا و به خیر نمایند، بسیاری از مشکلات حل می شوند و همیاری، مساعدت، تفاهم، محبت و دوستی و از خود گذشتگی در بالاترین درجات خود تحقق می یابند و این یعنی استیلای صلح در ذره ذرات عالم هستی چرا که صلح به معنای اقتراب قلوب، اتحاد و نزدیکی آرا و عقاید است. صلح یعنی حضور، اجماع و اتفاق اراده، نظر و اندیشه.
صلح یکی از مشخصه های کمال و نشانه های تعالی انسان است. زندگی ای که صلح در تک تک لحظات آن به چشم می خورد حیاتی مقتدر و ارزشمند محسوب می شود. توجه به صلح و ایجاد دوستی آن قدر اهمیت دارد که امیرالمومنین امام علی(ع) در کنار تقوا و نظم در امور، برقراری صلح میان مردم را به فرزندان خود توصیه می فرماید.
افرادی که صلح و آرامش در زندگی آنها معنای خود را باخته است، بر هر مستمسکی چنگ می زنند تا به جبران فقدان این موهبت در زندگی خود بپردازند و حیات مصنوعی و بی روح خود را با ابزارها و وسایل مختلف می آمیزند تا پای لنگ زندگی خود را التیام بخشند اما افسوس که اینها برای به دست آوردن خوشبختی در زندگی راه های سعادت و خوشبختی را بر خود مسدود کرده، از آن چشم پوشیده و غفلت نموده اند و این تلاش در بیهوده ها و لذت بردن از رنج ها و ناداشته هاست.
امیدوارم که صلح دائم ،عادلانه و پایدار جای خود را به جنگ و خونریزی و جنایت بدهد و صلح در سر سرای عالم تنین انداز شود.
                                                  وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
                                                           ابراهیم صنوبر
                                        مدیرعامل موسسه بین المللی سفیران صلح

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.